سایت تفریحی و سرگرمی
Hell In A Cell 2014
Night Of Champions 2014



( تاریخ برگزاری :26 اکتبر ( 5 آبان
: مسابقات ثبت شده
John Cena --- Dean Ambrose
Seth rollins --- Cena VS Ambrose Winner
: مسابقات احتمالی
Aj Lee --- Brie Bella
Rusev --- Shamus
Goldust & Stardust --- Usos
Hell In A Cell 2014 Timer :


John Cena --- Brock Lesnar
Seth Rolins --- Roman Reigns
Shamus --- Cesaro
Dust Brothers --- Usos
The Miz --- Dolph Zigler
Rusev --- Mark Henry
صفحه اصلی عناوین مطالب آر اس اس آرشیو تماس با ما پروفایل طراح قالب
آخرين مطالب
نويسندگان
قهرمانان فعلی




World Heavyweight Champion
Brock Lesnar




Intercontinental Champion
Dolph Zigler





United States Champion
Shamus






Tag Team Champions
Dust Brothers





WWE Divas Champion
Aj LEE


ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:57
نویسنده :امیررضا مسجدیان

یک انسان شناس به تعدادی از بچه های آفریقایی یک بازی را پیشنهاد کرد:

او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود.

هنگامی که او فرمان دویدن را داد ، تمامی بچه ها دستان یکدیگر را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال نشستند.

 

لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید

 


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, بچه, بچه های آفریقایی, دوستی, دوستی پایدار, دوستی محکم,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:53
نویسنده :امیررضا مسجدیان

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند .

وقتی می خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و ازدرب دیگر دعوت شدگان.

ملا از درب دعوت شدگان وارد شد.

در انجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.

ملا طبعا از درب دومی وارد شد.

ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود. !!!

این دا  ستان حکایت زندگی ماست.

لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید. 

 


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, داستان جالب ملا نصرالدین, داستان جدید, جک, جالب و خنده دار و طنز,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:52
نویسنده :امیررضا مسجدیان

نقل کرده اند بهلول چوبى را بلند کرده بود و بر قبرها مى زد.

گفتند: چرا چنین مى کنى ؟

بهلول گفت : صاحب این قبر دروغگوست ، چون تا وقتى در دنیا بود دایم مى گفت باغ من ، خانه من ، مرکب من و... ولى حالا همه را گذاشته و رفته است و اکنون هیچ یک از آن ها، مال او نیست که اگر مال او بود حتما با خود برده بود


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, داستان جدید و جالب,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:32
نویسنده :امیررضا مسجدیان

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.

 خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند .

 ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاینرو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد.

 

 

 دریافتند که باز گردند و گردهم آیند.

 

 لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, جوجه تیغی, خارپشت, عصر یخبندان,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:21
نویسنده :امیررضا مسجدیان

مردی جان خود را با شنا کردن از میان امواج خروشان و سهمناک رودخانه ای به خطر انداخت و پسر بچه ای را که بر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.

پسر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن رو به مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم

 لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, شنا, ارزش, ارزش نجات دادن, نجات دادن, مرد, بچه,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:19
نویسنده :امیررضا مسجدیان

یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت که اسمش را گذاشته بود: « منطق ماشین دودی». می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یک درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم.

 

وقتی بچه بودم، منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن وقتها قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران-شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند: « ببین چه موجود عجیبی است!» معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به او نگاه می کردند تا کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین که راه می افتاد، بچه ها می دویدند، سنگ بر می داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند. من تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی زنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت می کند.این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم.

 لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, منطق, منطق ماشین دودی, اعجاب,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:16
نویسنده :امیررضا مسجدیان

یکی ازعلمای ربانی نقل می کرد:درایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت وبسیارآن رادوست می داشت ،همواره دریادآن بودکه گم نشودو آسیبی به آن نرسد،اوبیمارشدوبراثربیماری آنچنان حالش بدشدکه حالت احتضاروجان دادن پیداکرد، دراین میان یکی ازعلماءدرآنجا حاضربودواوراتلقین می دادومی گفت :بگولااله الاالله اودرجواب می گفت : نشکن نمی گویم :ماتعجب کردیم که چرابه جای ذکرخدا،می گوید:نشکن نمی گویم ، همچنان این معمابرای مابدون حل ماند،تااینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شدومن ازاوپرسیدم ،این چه حالی بودکه پیداکردی ،مامی گفتیم بگولا اله الاالله ،تودرجواب می گفتی :نشکن نمی گویم . 

 لطفا بقیه ی مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید برای خواندن ادامه مطلب روی دکمه زیر کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز, دلبستگی, کسب درآمد, مال دنیا,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:11
نویسنده :امیررضا مسجدیان

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟

 

پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان، چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید، در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید، همت نمی گمارید؟!


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:9
نویسنده :امیررضا مسجدیان

 ازحکیمی پرسیدند که چرا استماع تو از نطق تو زیادت است؟ گفت: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبان ، یعنی دو چندان که می گویی می شنوی...

کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی

 چیزی که نپرسند ، تو از پیش مگوی

 از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند

یعنی  که دو بشنو و یکی بیش مگوی.


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز,

ارسال شده در : سه شنبه 4 شهريور 1393 ا 15:7
نویسنده :امیررضا مسجدیان

از خردمندی سؤال کردند که: می توانی بگویی زندگی آدمیان مانند چیست؟
وی در جوابشان گفت: زندگی مردم مانند الاکلنگی است، که از یک طرفش سن آنها بالا می رود و از طرف دیگر زندگی آنها پائین می آید!...


موضوعات مرتبط: داستان ، داستان تخیلی ، داستان تو تویی ، داستان جالب ، داستان خنده دار ، داستان عاطفی ، داستان پندآموز ، ،
برچسب‌ها: داستان, عکس, طبیعت, جالب, جدید, فیلم, بازی, داستان تو تویی, داستان پند آموز,



تعداد کل صفحات : 6



درباره وب

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشیو مطالب
برچسب‌ها وب
Power Ranking

Power Ranking

پاور رنکینگ به تاریخ 10 اکتبر:
1. Brock Lesnar
2. John Cena
3. Seth Rollins
4. Dean Ambrose
5. Dolph Ziggler
6. Randy Orton
7. The Usos
8. Sheamus
9. Aj Lee
10. Paige
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





کی به کی میگه جوجه